به گزارش نماینده به نقل از ایران هسته ای- گری سیمور مشاور سابق باراک اوباما و عضو سابق تیم مذاکره کننده هسته ای این کشور با ایران در مقاله ای که روز پنج شنبه اول خرداد ۱۳۹۳ (۲۲ مه ۲۰۱۴) روی وب سایت اندیشکده بلفر منتشر شده جزئیات مهمی از مذاکرات ایران و ۱+۵ و نقاط اختلاف آنها بیان کرده است.
متن کامل این مقاله که در واقع سخنرانی سیمور در دانشگاه دفاع ملی امریکاست، در ادامه می آید.
طرح اقدام مشترک توانست سرعت برنامه هسته ای ایران را کندتر کند ولی تا دستیابی به توافق موقت هسته ای ، احتمالا راهی طولانی باقی مانده است. می خواهم روشن کنم که این یک معرفی غیر طبقه بندی شده است و بر اساس آنچه من در روزنامه ها می خوانم و نیز صحبت با افراد نزدیک به مذاکرات از جمله چند نفر در ایران قرار دارد. نخستین چیزی که باید بگویم این است که طرح اقدام مشترک نوامبر ۲۰۱۳ که بیست ژانویه ۲۰۱۴ به اجرا در آمد، در دستیابی به اهداف اولیه اش بسیار موفق بوده است. براساس این توافقنامه ، ایران عناصر کلیدی برنامه هسته ای خود را متوقف یا محدود کرده است ( تعلیق غنی سازی ۲۰ درصد ، توقف نصب و راه اندازی سانتریفوژهای اضافی، رقیق سازی یا تبدیل موجودی اورانیوم غنی شده ۲۰ درصدی ، توقف ساخت و ساز عمده در اراک ) - بنابراین از بسیاری جهات توسعه ظرفیت ایران برای تولید مواد سلاح های هسته ای متوقف شده است. ایران براساس طرح اقدام مشترک قادر به ادامه تحقیق و توسعه سانتریفوژ بوده و تکمیل تاسیسات برای تبدیل اورانیوم با غنی شدگی پایین به اکسید به تعویق افتاده است. اما هیچ یک از این موارد به طور قابل توجهی موجب تغییر در وضع موجود هسته ای در طول زمان توافق موقت نمی شوند. در مورد تحریم ، ایالات متحده و اروپا برخی از تحریم های تجاری را لغو و مقداری از دارایی های توقیف شده را رفع توقیف کرده اند اما - با وجود ترس منتقدان - رژیم تحریم ها دست نخورده باقی مانده است، عمدتا به این دلیل که دولتهای آمریکا و اتحادیه اروپا شرکتها و دولت های دیگر هشدار داده اند اقداماتی که موجب تحریم آنها می شود صورت ندهند. صادرات نفت ایران از ماه ژانویه به طور متوسط روزانه یک میلیون و دویست هزار بشکه و کمی بالاتر از یک میلیون بشکه در روز بوده است که دولت پیش از مذاکره در مورد طرح مشترک اقدام برآورد کرده بود اما این میزان برای ایجاد یک تغییر بزرگ در اقتصاد ایران کافی نیست به خصوص به این دلیل که تحریم های مالی موجب محدودیت دسترسی ایران به درآمدهای نفتی خود همچنان برقرار است. بنابراین، تصمیم ۱+۵ برای بدست آوردن توافق موقت به عنوان اولین گام به سوی توافق جامع، موثر واقع شده است. در واقع، وضع موجود احتمالا بیشتر برای گروه ۱+۵ قبول است تا ایران چرا که ما اساسا برنامه هسته ای ایران را متوقف کرده ایم بدون اینکه به میزان زیادی از اهرم فشار تحریم ها چشم پوشی کرده باشیم. در همین حال، مذاکرات برای توافق جامع به شکلی جدی شروع می شود. نشست در سطح کارشناسان با ایران در نیویورک و هفته آینده آغاز می شود. نشست در سطح مدیران سیاسی نیز در وین و این هفته برگزار خواهد شد. همانطور که می دانید ، هدف، تکمیل یک توافق جامع تا بیست ژوئیه ۲۰۱۴ است. بدون شک، هر دو طرف انگیزه بالایی برای تکمیل توافق نامه دارند. دوستان ایرانی من به من می گویید که رئیس جمهور روحانی تحت فشار فوق العاده ای برای دستیابی به نتایج اقتصادی است و در غیر اینصورت با ضد حمله تندروها روبرو می شود. روحانی متهم خواهد شد که او به برنامه هسته ای ایران زنجیر زده است بدون اینکه در مقابل، تحریم های اقتصادی را به میزان زیادی لغو کند. در واقع، برخی ایرانی ها می گویند اگر کشورشان تا ماه ژوئیه به توافقی قابل قبول دست پیدا نکند از مذاکره بیرون می رود ولی من معتقدم این تهدید، عمدتا از تاکتیکهای چانه زنی است. صادقانه بگویم اگر ایران مذاکرات را ترک کند، ما در موقعیتی قوی قرار داریم تا تحریم ها را افزایش دهیم. ما به ویژه می توانیم صادرات نفت ایران را به میزان بیشتری کاهش دهیم زیرا شرایط بازار جهانی نفت خوب است و آمریکا بر سه مشتری از چهار مشتری بزرگ باقیمانده نفتی ایران یعنی ژاپن، کره جنوبی و هند تسلط سیاسی دارد. چین مشکل سازتر است. اوباما نیز خواستار پیروزی در سیاست خارجی به ویژه در خاورمیانه است تا بتواند منتقدان سیاست خارجی اش را ساکت کند. اگر بخواهیم سخنان اوباما را به شکلی دیگر بیان کنیم، دستیابی به توافق هسته ای خوب با ایران، از یک یا دو توافق بیشتر خواهد بود. این یک موفقیت خواهد بود. آمریکا به این شکل می تواند یکی از مهمترین تهدیدات امنیتی فرا روی آمریکا و متحدانش در منطقه و مهمترین خطر برای رژیم بین المللی منع گسترش سلاح های هسته ای را از میان بردارد یا دستکم به تعویق بیندازد. از لحاظ عملی نیز دفاع از توافق هسته ای در ماه ژوئیه در کنگره پیش از انتخابات میان دوره ای که احتمالا جمهوریخواهان قدرت سنا را در دست می گیرند آسانتر خواهد بود.
اما سئوال این است که احتمال دستیابی به توافق دائم تا ماه ژوئیه چه اندازه است؟
از یک طرف به نظر می رسد دو طرف دستکم به طور اصولی توافق کرده باشند رئاکتور تحقیقاتی آب سنگین چهل مگاواتی اراک را به سطح قدرتی پائین تر و سوختی متفاوت کاهش دهند تا پلوتونیوم کمتری در آن تولید شود. هنوز باید در مورد جزئیات صحبت شود به ویژه اینکه این تعدیلها به چه میزان برگشت پذیر خواهد بود. در عین حال به نظر می رسد در اینجا مجموعه ای از موضوعات قابل حل شدن مطرح باشد. حقیقت این است: مسیر ایران برای تولید پولوتونیوم برای سلاح های شیمیایی بسیار چالشی تر و دشوارتر نسبت به مسیر اورانیومی است. بنابراین، صرفنظر کردن ایران از تاسیسات اراک برای این کشور آسانتر خواهد بود.
همانطور که یکی از رابطان ایرانی من با حالت نیمه شوخی می گوید: «اگر شما به ما اورانیوم بدهید، ما به شما پلوتونیوم خواهیم داد».
از سوی دیگر، به نظر می رسد مذاکره کنندگان دستکم در مورد دو موضوع مهم اختلاف زیادی با هم دارند.
موضوع اول، محدودیتهای فیزیکی بر برنامه غنی سازی اورانیوم ایران است. گروه ۱+۵ از ایران می خواهد برنامه غنی سازی فعلی خود را از لحاظ تعداد و نوع سانتریفوژها، ذخیره اورانیوم با غنی شدگی پایین، فعالیتهای تحقیقاتی در مورد سانتریفوژهای پیشرفته تر و وضعیت آینده تاسیسات غنی سازی فردو به میزان چشمگیری کاهش دهد. می توان تصور کرد که سانتریفوژهای اضافی زیر نظر آژانس بین المللی انرژی اتمی حذف، از هم جدا و انبار می شوند. علاوه بر این، ۱+۵ از ایران می خواهد این محدودیتها به مدت ده سال به قوت خود باقی بماند. هدف از این محدودیتها، محدود کردن زمان «فرار هسته ای» ایران است یعنی زمانی که طول می کشد تا ایران به اندازه کافی اورانیوم با درجه تسلیحاتی برای ساخت یک بمب از تاسیسات شناخته شده غنی سازی خود تولید کند.
به عقیده من، زمان فرار هسته ای، شیوه ای بسیار مصنوعی و خودسرانه برای اندازه گیری توافق هسته ای ایران است زیرا بعید است ایران برای ساخت یک بمب از تاسیسات اعلام شده اش به فرار هسته ای روی آورد. ایران به احتمال زیاد مانند دو بار دیگر در قبل، برای احداث یک تاسیسات مخفی غنی سازی تلاش خواهد کرد و پیش از اعلام توانایی خود، مخفیانه زرادخانه کوچکی از سلاح های هسته ای را بوجود می آورد.
با وجود این، واقعیت سیاسی در واشنگتن این است که هر گونه توافق هسته ای بر اساس زمان فرار هسته ای اندازه گیری می شود. این کار، روشی نسبتا ملموس و ساده است که طرفداران و مخالفان هر گونه توافقی در بحث های سیاسی اجتناب ناپذیر پس از توافق می توانند به آن استناد کنند.
زمان فعلی فرار هسته ای ایران دست کم بر روی کاغذ ، حدود دو ماه اعلام شده است.
براساس گفتگوهایی که با اسرائیلی ها و مقامات کنگره آمریکا داشته ام، یک توافق این زمان را به یک سال یا بیشتر افزایش می دهد و این وضع یک دهه یا در صورت قابل دفاع بودن از لحاظ سیاسی زمان بیشتری همچنان به قوت خود باقی می ماند. این وضع به معنای ۳۰۰۰ دستگاه سانتریفوژ IR-۱ و مقادیر اندکی اورانیوم با غنی شدگی پایین خواهد بود. همچنین به نظر می رسد این تعداد منطقی و عادلانه باشد. اگر گروه ۱+۵ می خواهد تحریم ها را به سطوح پیش از سال ۲۰۱۰ کاهش دهد، منطقی است ایران تعداد سانتریفوژهای خود را به وضع پیش از سال ۲۰۱۰ باز گرداند که در آن زمان حدود سه هزار دستگاه سانتریفوژ آی ار یک داشت.
با وجود این، تا آنجا که می دانم، ایران در برهه فعلی تمایلی به پذیرش این موضوع ندارد. روحانی به طور علنی هرگونه برچیدن برنامه غنی سازی و محدودیتهای بلند مدت بر اندازه برنامه غنی سازی را رد کرده است.
در عوض، من شنیده ام ایران ابراز تمایل کرده است در مورد محدودیتهای کوتاه مدت در خصوص اندازه برنامه غنی سازی خود مانند توقف در حد فعلی نه هزار دستگاه سانتریفوژ فعال IR-۱ برای چند سال و افزایش تدریجی تعداد آنها به سطح صنعتی پنجاه هزار دستگاه یا بیشتر از سانتریفوژهای آی ار یک ابراز تمایل کرده است. ایران ادعا می کند اگر روسیه به تعهد خود در خصوص عرضه سوخت جدید عمل نکند، نیاز دارد نیروگاه هسته ای بوشهر را تجدید سوخت گیری کند. علاوه بر این، ایران خواستار آن است که محدودیت های غنی سازی به جای تعداد مشخصی از ماشین آلات، بر اساس تعداد کلی «واحد کاری تفکیک کننده» (SWU) بررسی شود. ایران به این شکل می تواند به تدریج ماشین های IR-۱ را با دستگاههای پیشرفته تر جایگزین کند و همان ظرفیت کلی غنی سازی را حفظ کند.
اگر تازه ترین گزارش گروه بین المللی بحران نوشته علی واعظ را دیده باشید فکر می کنم نشاندهنده آن نوع توافقی باشد که ایران می تواند بپذیرد. من می دانم که واعظ زمان زیادی را صرف گفتگو با مقامات ایرانی کرده است. شک دارم هدف از گزارش وی، صرفا سنجش واکنش ها باشد.
دومین موضوع مشکل ساز، ماهیت کاهش تحریمهاست. در گفتگوهای من با ایرانی ها، آنها اصرار دارند تحریم های فعلی مرتبط با برنامه هسته ای می تواند لغو شود. نه این که این کار فقط با اختیارات رئیس جمهور به حالت تعویق در بیاید زیرا ایرانی ها نمی خواهند محدودیتهای بلند مدت بر برنامه هسته ای را بپذیرند بدون اینکه اطمینان داشته باشند کاهش تحریم ها دائم خواهد بود. البته لغو تحریم ها، مستلزم اقدام مثبت اکثریت اعضای دو مجلس در کنگره است. این وضع در فضای سیاسی فعلی واشنگتن بعید به نظر می رسد. به ویژه اگر توافق هسته ای با ایران این امکان را به تهران بدهد ظرفیت غنی سازی حتی محدود را حفظ کند. علاوه بر این، تحریم های آمریکا بر ضد ایران در بر گیرنده شاخه های زیادی از قوانین است. در حقیقت، تحریمهای مرتبط با مسئله هسته ای با تحریمهای وضع شده برضد ایران با دلایل تروریستی یا حقوق بشر ترکیب شده است. تدوین قانونی که برخی تحریم ها را لغو و برخی دیگر را حفظ کند بسیار دشوار و جنجالی خواهد بود.
نظر شما